وقتی خادمی سنگ قالیباف را به سینه می زند/ ماموریت تازه ای در راه است؟!
طرح استیضاح و عدمکفایت رئیسجمهور که مجتبی ذوالنوری آن را کلید زده و سیزده امضا هم پای آن قرار گرفته با عدم استقبال نمایندگان مجلس متوقف شده است. چراکه نمایندگان همفکر همین سیزده نفر هم معتقدند فعلا باید این موضوع در حد سوال از رییس جمهوری مطرح می شد، نه استیضاح. اما همین طرح موجب شد چهره سیزده نماینده مخالف دولت و نیات واقعی که در سر دارند بیش از پیش آشکار شود. یکی از این نمایندگان که از مخالفت با بیژن زنگنه به مخالفت با رییس جمهوری رسیده، هدایت الله خادمی نماینده ایذه و باغملک است. نماینده ای که زمانی مدیرعامل شرکت حفاری شمال زیرمجموعه بنیاد مستضعفان و جانبازان بود اما وقتی توسط بنیاد مستضعفان برکنار شد، به منتقد جدی بیژن زنگنه تبدیل شد. چرا که اعتقاد داشت انتقادش از زنگنه موجب برکناری او شده است.
خادمی پس از برکناری، تلاش کرد با ورود به مجلس شورای اسلامی، مجالی برای بین انتقاداتش پیدا کند و سرانجام در دور دوم انتخابات مجلس، با حمایت جریان اصولگرا موفق به ورود به مجلس شد. حتما مردم ایذه و باغملک یادشان هست که وقتی یکی از اصلاح طلبان برای سخنرانی در حمایت از رقیب خادمی به ایذه رفت، با پرتابهای سنگ و چوب توسط حامیان خادمی مواجه شد و حمایت جریان اصولگرا سرانجام خادمی را به مجلس فرستاد.
خادمی اگرچه در حفاری شمال میراثی همچون بدهی های بانکی فراوان و نیروی انسانی مازاد حاصل از استخدام های بی رویه را از خود به جای گذاشته، اما با این حال از معدود مدیران نفتی محسوب می شد که به مجلس رسیده بود و انتظار این بود که به عنوان فردی آشنا به صنعت نفت، به اهرمی برای رشد و توسعه صنعت نفت در قوه قانونگذاری تبدیل شود. اما خادمی ترجیح داد جایگاه خود را تا حد مخالف یک وزیر – وزیر نفت – و پس از آن مخالف دولت تنزل دهد تا به نماینده ای تبدیل شود که صرفا با شعار و هیاهو قصد جلب توجه دارد. شاید اگر آقای خادمی مجال حضور در مجلس را به جای این گونه رفتارها، به تدوین چند طرح برای بهبود وضعیت صنعت نفتی که خود منتقد آن است یا حداقل بهبود وضعیت حوزه انتخابیه خود اختصاص می داد، وضعیت بهتری پیدا می کرد. اما او چون وامدار جریان اصولگرا بود و بدون حمایت آنها به مجلس نمی رسید، ترجیح داد با کلی گویی و انتقادهای کوچه بازاری، دین خود را به اصولگرایان ادا کند.
البته این حد هم گویا برای خادمی کافی نیست. خادمی وارد مسیر بی بازگشتی شده که او را از یک کارشناس نفتی، به یک منتقد همه امور تبدیل کرده و حالا با صحبت درباره اهدافش از استیضاح روحانی، نیات قلبی خود را هم نشان داده است. کسی منکر برخی اشکالات در دولت و ضعفهای برخی مسوولان نیست، اما اینکه آقای خادمی تلاش خود را برای برکناری روحانی و روی کار آوردن محمدباقر قالیباف علنی می کند که بدهی های میلیاردی دوران حضورش در شهرداری، همه روزه پیمانکاران طلبکار را به مقابل شهرداری و شورای شهر تهران می کشاند تا طلبهای باقیمانده خود از دوران قالیباف را مطالبه کنند، نکته عجیبی است که سطح او را تا حد یک ابزار سیاسی مخالفان دولت روحانی در مجلس تنزل داده است.
آنگونه که روزنامه سازندگی نوشته، خادمی در پاسخ به این سوال که اگر توانستید رئیسجمهور را برکنار کنید، آنوقت آلترناتیو شما چه خواهد بود، میگوید: «ما در ابتدا میخواهیم تخریب بیشتر کشور توسط دولت را متوقف کنیم. اگر موفق بشویم رئیسجمهور را برکنار کنیم، دوباره انتخابات برگزار میشود و در این صورت شاید فرد شایستهتری بیاید.» خادمی میگوید: «روحانی ۴۰ سال است در این حکومت است و از نظر من اینهایی که در این ۴۰ سال بودهاند همه را باید کنار بگذاریم و پولهایی که در این مدت به جیب زدهاند را هم از آنها بگیریم. محمدباقر قالیباف بهترین گزینه برای این شرایط است چون اگر میآمد دستکم ۴ پروژه راه میانداخت. ما مردمی هستیم که مشکلمان الان نان است، ما احترام نمیخواهیم، مشکل ما الان مسکن و نان و شغل است. لااقل اگر قالیباف بود، جرات داشت و اگر میخواست پلی بسازد برای آن روزشمار میگذاشت.» و جالب اینکه میگوید: «من کاری ندارم به اینکه حالا او چهکاره است و بچههایش کجا هستند و چه پروندههایی دارد ولی اگر بیاید خوب کار میکند.»
جالب اینجاست که خادمی می گوید همه این افرادی را که در این چهل سال بوده اند باید کنار بگذاریم و پولهایی را که به جیب زده اند از آنها پس بگیریم، ولی گویا یادش رفته قالیباف هم – اگر از شائبه های مالی کارنامه اش هم بگذریم – در این مدت مسوولیتهای بزرگی داشته است. چطور آقای خادمی او را مستثنی کرده؟ آیا ماموریت او تغییر کرده؟!