آیا زنگنه واقعاً با ساخت پالایشگاه مخالف است؟
منتقدان زنگنه، وزیر نفت میگویند مخالفت او با ساخت پالایشگاه، سبب وابستگی ایران به واردات بنزین و در نتیجه وابستگی شده است. برای مثال، روزنامه جوان بهتازگی در نقد زنگنه نوشته است: «اگر در صدارت ۱۴ساله وزیر نفت، پنج پتروپالایشگاه به ظرفیت پالایشگاه ستاره خلیج فارس ساخته شده بود، الان اصلاً امریکا قابلیت تحریم نفتی ایران را نداشت. چه کسی از ۲۰ سال پیش تاکنون با پالایشگاهسازی مخالفت کردهاست؟!» اما آیا این ادعا درست است؟ اگر واقعاً زنگنه با پالایشگاهسازی مخالف است، چه دلیلی برای کار خود دارد؟
زنگنه در مصاحبهای خود به تکرار تأکید کرده که مخالف ساخت پالایشگاه نیست، اما برای ساخت پالایشگاه چند معذوریت دارد:
۱. معذوریت نخست قانون است. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در بهمن ماه سال گذشته، گفته است: «من دشمن پالایشگاهسازی نیستم، قانون ما را از پالایشگاهسازی منع کرده و واگذاری پالایشگاهها نیز به همین دلیل انجام شد». اما چرا زنگنه طی سالهای ۷۶ تا ۸۴ که وزیر نفت بود و هنوز سیاستهای کلی اصل ۴۴ در مورد خصوصیسازی تصویب نشده بود، پالایشگاهی نساخت؟
۲. وزیر نفت در ۱۰ مرداد ۱۳۸۴ یعنی روز ماقبل آخر پایان دولت اصلاحات، در جمع خبرنگاران در این خصوص توضیح داده است: «خیلیها امروز بحث میکنند که چرا پالایشگاه نساختید، اما نمیدانند که پالایشگاهسازی تا یک سال و نیم پیش اصلاً اقتصادی نبود. نه تنها ما نساختیم که در کل دنیا هم پالایشگاهی ساخته نشد. الان هم که مجلس اجازه ساخت و توسعه پالایشگاهها را داده به شرط اقتصادی بودن طرح کرده است. دوستان خوب شعار میدهند، اما مصوبهشان مشروط به اقتصادی بودن است که باید سرمایهگذاری از محل خود طرح بازپرداخت شود. آن وقت وزیر بیچاره را گیر میآورند که چرا پالایشگاه نساختید؟ خوب اقتصادی نبوده».
اما استدلال وزیر برای اقتصادی نبودن، چیست؟ شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در یک گزارش در سال ۱۳۸۴، به تفصیل در این خصوص صحبت کرده است: «ساخت پالایشگاه تا اواسط ۸۳ با توجه به قیمت پایین نفت خام و فرآورده توجیه اقتصادی نداشت، زیرا برای تولید روزانه ۵ میلیون لیتر بنزین، پالایشگاه ۲۰۰ هزار بشکهای مورد نیاز بود و اگر قرار بود تمام واردات در کشور تولید و جبران شود، لازم به احداث پنج پالایشگاه، کاهش صادرات یک میلیون بشکهای نفت خام و کاهش ۲۰ میلیارد دلاری از درآمد کشور بودیم».
البته قیمت پایین نفت خام به عنوان خوراک پالایشگاه، دست کم برای صاحبان پالایشگاه، یک نعمت است، اما باید توجه داشت قیمت پایین فرآورده یا بنزین سبب میشود باز هم این طرح توجیه اقتصادی خود را از دست بدهد و بخش خصوصی رغبتی برای حضور در آن نداشته باشد (طبق قیمتهای یک هفته پیش، میانگین قیمت بنزین در جهان ۱.۱۱ دلار است یعنی بیش از ۱۵ هزار تومان، اما اگر پالایشگر داخلی داشتیم، باید بنزین را به قیمت هزار تومان بفروشد و دولت است که باید مابهالتفاوت را به پالایشگر خصوصی بپردازد).
۳. در عین حال باید در نظر داشت که زنگنه، اگرچه در دوره اصلاحات در زمینه پالایشگاه فعالیتی نکرده، اما در زمینه پتروشیمی در پارس جنوبی فعال بوده است و بنابراین، چسباندن انگی مثل «خامفروش» به زنگنه مطابق با واقعیت تاریخی نیست. در عین حال، در همین دوره و بر اساس مصوبه سال ۱۳۸۰ مجلس شورای اسلامی بود که پروژه بهینهسازی پالایشگاههای قدیمی آغاز شد تا با کاهش سهم نفت کوره از سبد پالایشی پالایشگاهها، سهم بنزین افزایش پیدا کند.
۴. نکته دیگر در مورد نظر زنگنه برای پالایشگاهسازی این است که او معتقد است باید پالایشگاههای فوق سنگین ساخت که البته به سرمایهگذاری بالایی نیاز دارد و بخش خصوصی قدرتمندی باید پای آن بایستد. به این سخنان او در مرداد ۱۳۹۲ و ابتدای دولت روحانی توجه کنید: «من هیچوقت مخالف ساخت پالایشگاه نبودهام و حتی پالایشگاه خلیج فارس در زمان من ساخته شد. قرار بود ساخت پالایشگاههای فوق سنگین نیز در زمان من اجرایی شود و این بحثی است که به اشتباه از قول من مطرح شده و من با پالایشگاه با هر شکل و نوعی که دارای ارزش تولیدی است، مخالفتی ندارم، اما میگویم پالایشگاهی باید ساخته شود که توجیه اقتصادی دارد و پالایشگاهی که در زمان من ساخته شد، این توجیه را داشت. هم پالایشگاه ستاره خلیج فارس و هم پالایشگاههای فوق سنگین توجیه اقتصادی دارد».
۵. قیمت پایین فرآوردههایی مثل بنزین و منع قانونی، دو دلیل مهم زنگنه برای پالایشگاه نساختن بوده است، اما او در عوض این کار، پروژه بهینهسازی پالایشگاهها را کلید زده و در ضمن با ساخت پالایشگاههایی مثل ستاره خلیج فارس هم موافق بوده و به آن کمک کرده است. البته ممکن است زنگنه نیز در نظر خود و نیز در استدلالهایش برای مخالفت با ساخت برخی از پالایشگاهها در زمانهای مشخصی اشتباه داشته باشد، اما صرف گفتن این جمله که زنگنه با ساخت پالایشگاه مخالف است، بیش از اینکه یک مسئله فنی باشد، یک انگ سیاسی است.