رد پای پارس‌جنوبی در جنگ سوریه و اوکراین؛ خط لوله‌ای که باعث شکست غرب شد «به قلم: کریم جعفری»

این نقشه را بار دیگر با دقت نگاه کنید تا یکی از مهمترین و اساسی‌ترین مطالبی که در این سال‌ها نوشته‌ام را خدمت شما ارائه کنم. مطلبی که نشان می‌دهد مسائل یک دهه پیش جهان تا چه میزان به امروز آن مرتبط است. فقط کمی دقت می‌خواهد تا متوجه ماجرا شوید

به قلم: کریم جعفری

این نقشه خط انتقال گاز از پارس‌جنوبی به اروپا بود.ایران می‌خواست از طریق عراق به سوریه و از آنجا از زیر بستر دریای مدیترانه گاز را به اروپا منتقل کند که غربی‌ها، به ویژه آمریکا و انگلیس با کمک ترکیه و قطر با تشکیل داعش و گروهک‌های تروریستی مانع این کار شدند و وقتی می‌خواستند که خط انتقال گاز قطر را هم از مسیر سوریه به ترکیه و سپس اروپا بکشند، سوری‌ها حاضر به همکاری نشدند تا همان کشورها سوریه را به ویرانه‌ای تبدیل کنند به این امید که نظام حاکم بر سوریه برود و بعداً بتوانند خط لوله را بسازند اما با پایمردی ایران و محور مقاومت و بعد روس‌ها که فهمیدند داستان از چه قرار است در این زمینه هم توفیق پیدا نکردند.

در این نقشه یک داستانی نفهته است که به امید خدا برای‌تان نقل خواهم کرد تا از عمق یک برنامه راهبردی چند ساله باخبر شوید…

خط لوله‌ای که باعث شکست غرب در اوکراین شد

«تصمیم جنگ اوکراین سال‌ها پیش گرفته شده بود». این جمله را چند ماه پیش و شاید در ابتدای حمله روسیه به اوکراین به دوستی گفتم و بعد هم فراموش کردم که به آن بپردازم. این دوست ما چند روز پیش در صحبتی یادآوری کرد و گفت که داستان از چه قرار است؟

چرا گفتی که تصمیم جنگ اوکراین سال‌ها پیش و در پیش از جنگ سوریه گرفته شد؟ دلیل این مساله چه بود؟ آن‌چه من برای آن دوست به صورت زبانی توضیح دادم شاید به شکل نوشتاری نشود به آن صراحت و فصاحت بر قلم جاری کرد، اما تا جایی که کلمات اجازه دهند و واژه‌ها یاری کنند تلاش خواهم کرد این مسأله را به صورت مستند، اثبات کنم.

اگر به دلایل جنگ سوریه نگاه کنید، متوجه دو نکته مهم خواهید شد؛

نکته اول: که بسیار بسیار برجسته شد و آن نیز نزدیکی دمشق به تهران و قرار گرفتن در محور مقاومت و کمک به گروه‌های مقاومت در فلسطین و لبنان بود که به نظر من دلیل چندان منطقی نمی‌توانست باشد،

اما نکته دوم: و دلیل بعدی که اصلی‌ترین و مهمترین دلیل بود، مسأله عبور خط لوله گاز قطر از سوریه، رسیدن آن به ترکیه و سپس اروپا بود. این خط لوله قرار بود با سرمایه‌گذاری شرکت توتال فرانسه در میدان گازی پارس‌جنوبی در قالب ساخت چند پالایشگاه گاز سی‌ان‌جی(CNG)، گاز قطر را از خاک عربستان به اردن، از آنجا به سوریه منتقل کند. این مساله را آن‌هایی که تحولات سوریه را از نزدیک بررسی کرده‌اند به خوبی می‌دانند که عبور این خط لوله گاز از خاک سوریه چقدر مهم بود.

به نوشته رابرت اف کندی در نشریه پولیتکو که در اسفندماه ۱۳۹۴ منتشر شده: « جنگ ما علیه بشار اسد از اعتراضات صلح‌آمیز مردمی موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ آغاز نشد بلکه از سال ۲۰۰۰ و هنگامی که قطر پیشنهاد احداث خط لوله ۱۰ میلیارد دلاری به طول ۱۵۰۰ کیلومتر را از طریق عربستان سعودی، اردن، سوریه و ترکیه مطرح کرد آغاز شد. میدان گازی پارس‌جنوبی (گنبد شمالی)، غنی‌ترین میدان گازی طبیعی در جهان بین ایران و قطر مشترک است.»

بله، درسال ۲۰۰۰ میلادی، قطر به نیابت از امریکا این پیشنهاد را به سوری‌ها داد اما در سال ۲۰۰۹ بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه به قطری‌ها گفت که نمی‌تواند متحدان خود را که دارندگان بزرگ گاز هستند رها کند و به این طرح بپیوندد! کمتر از دو سال پس از این پاسخ، جنگ علیه دولت مرکزی سوریه شروع شد و قرار هم بود با سرنگونی بشار اسد، دولت وابسته به غرب، سعودی، ترکیه و صهیونیست‌ها در دمشق بر سر کار آید و این پروژه هم اجرایی گردد. آن روزها آمریکا و اروپا به شدت به این خط لوله امید بسته بودند، چرا که در آن تاریخ کشورهای اروپایی ۳۰درصد گاز خود را از روسیه تامین می‌کردند و می‌خواستند هر چه سریع‌تر از زیر سلطه روس‌ها خارج شوند.

اما در حالی که غربی‌ها منتظر بودند که آیا می‌شود به گاز قطر دست پیدا کرد، جنگ را در سوریه شروع کردند. در واقع، آن‌ها از سال ۲۰۰۰ که این پیشنهاد را به سوریه دادند، همزمان با طرح گسترش ناتو به شرق که می‌دانستند حساسیت‌های روسیه را به دنبال خواهد داشت، دنبال منبع مطمئنی برای جایگزینی گاز روسیه می‌گشتند. اما سوری‌ها در این مورد پایمردی کرده و آن پایمردی هر چند به بهای نابودی بسیاری از شهرهای این کشور به پایان رسید، اما نقشه جهان را عوض کرد. در واقع سوری‌ها و محور مقاومت با مقاومت تاریخی خود، آن‌چه امروز در اروپا می‌گذرد را پایه‌گذاری کردند. در حقیقت از همان ابتدای شروع این هزاره و با پیشنهاد قطر به سوریه مشخص بود که غربی‌ها دنبال جنگ با روسیه هستند.

اینجا برخی نکات تاریخی وجود دارد که شاید گفتن آن برایتان جالب باشد؛ در سال ۲۰۱۱ و همزمان با شروع جنگ علیه ملت، دولت و ارتش سوریه و با ناامیدی غربی‌ها از رسیدن به گاز قطر، آن‌ها بنای ساخت خط لوله گاز نورد استریم ۱ را گذاشتند!

بله، خط لوله گاز نورد استریم ۱ در سال ۲۰۱۱، درست در سال شروع بحران و جنگ در سوریه شروع شد.

هر چه زمان گذشت میزان وابستگی گاز اروپا به روسیه بیشتر شد تا آنکه در سال ۲۰۱۴ جنگ اول اوکراین شکل گرفت.

در مورد این جنگ همه می‌دانید که داستان از چه قرار است و چرا روس‌ها وارد نبرد شدند.

در حقیقت، از مدت‌ها قبل مقدمات جنگ به بهانه‌های مختلف چیده شده بود. از زمان فروپاشی شوروی، کشورهای غربی و کانون‌های قدرت و ثروت یهودی در این کشور نفوذ کرده و سلطه عجیبی بر اوکراین پیدا کردند. انقلاب و کودتای رنگی در اوکراین باعث بروز اولین جنگ شد اما جریانِ گاز روسیه به اروپا قطع نشد. گاز ارزان روسیه باعث شکوفایی اقتصادی کشورهای اروپایی به ویژه آلمان شد.

اروپایی‌ها بسیار امیدوار بودند حالا که به گاز قطر نرسیده‌اند، می‌توانند روی گاز ایران سرمایه‌گذاری کرده و با منابع بی‌پایان گاز ایران خود را از شر روس‌ها راحت کنند. بنابراین چشم امیدشان به برجام بود و صحبت‌های بسیاری هم در این زمینه شد.

اروپایی‌ها امیدوار بودند که از طریق ترکیه به گاز ارزان و قابل اتکای ایران دسترسی پیدا کنند و حتی پیشنهاد کردند که قطری‌ها بخشی از گاز خود را با ایران سوآپ کنند(هر چند این مسأله بارها مطرح شد اما کسی توجهی به آن نکرد) اما در ماه می سال ۲۰۱۸ ترامپ از برجام خارج شد و تمام آمال و آرزوهای اروپایی‌ها به یأس تبدیل شد.

چند هفته پس از خروج ترامپ از برجام و ناامیدی کشورهای اروپایی، کلنگ ساخت خط لوله گاز نورد استریم ۲ زده شد!

خوب به این تاریخ‌ها دقت کنید؛ نورد استریم ۱ همزمان با شروع جنگ در سوریه و نورداستریم ۲ همزمان با تحریم گسترده و کمرشکن علیه ایران کلنگ خوردند. کشورهای اروپایی که در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با برگزاری مجمع مینسک و بازی دادن روس‌ها امیدوار بودند که همزمان با تقویت بنیه نظامی اوکراین بتوانند منابع جایگزین انرژی را پیدا کنند هیچ توفیقی در این زمینه پیدا نکردند.

پس از تصرف کریمه توسط روس‌ها، آن‌ها یک سال بعد نیروهای خود را راهی سوریه کردند تا به شکل مطمئن‌تری در کنار محور مقاومت در برابر طرح‌های توسعه‌طلبانه غرب که زیر لوای پر طمطراق حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با دیکتاتوری علیه سوریه شکل گرفته بود، دست به مبارزه بزنند.

بیش از ۸۰ کشور جهان در مقابل ایران، روسیه، سوریه و حزب‌الله لبنان ایستاده بودند اما در نهایت همه این ۸۰ کشور که برای نابودی سوریه بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار هزینه کردند همه شکست خوردند.

اروپایی‌ها نیز بر اثر حماقت خود و زیاده‌خواهی امریکا بازنده بزرگ جنگ در سوریه، تحریم ایران و جنگ علیه اوکراین شدند، هر چند حاضر به اعتراف در این زمینه نخواهند بود.

تصمیم به جنگ علیه روسیه در اوکراین بیش از ۲۰ سال پیش گرفته شده بود، اما دستگاه محاسباتی غرب مانند همیشه اشتباه کرد و در همه موارد با وجود تحمیل هزینه‌های هنگفت بر ایران، سوریه و روسیه اما خودش هم بازنده‌ای تمام عیار از آب درآمد.

این مطلب شاید برای اولین بار باشد که‌ نوشته می‌شود، اما نشان می‌دهد که غربی‌ها تا چه اندازه برای آینده برنامه‌ریزی کرده و چگونه حساب و کتاب می‌کنند. حقیقت آن است که آن‌ها روی چند مساله مهم هیچ حسابی نکرده بودند؛

نخست: مقاومت تاریخی و مردانه ملت، دولت و ارتش سوریه

دوم: قدرت و ریسک ایران برای مداخله در سوریه

و سوم: نیز حضور عملیاتی روس‌ها در سوریه.

در مورد ایران نیز آن‌ها در مخیله‌شان نمی‌گنجید که ایران همزمان با شدیدترین تحریم‌های تاریخ علیه یک کشور همزمان در چند جبهه با آن‌ها وارد نبرد شده و پیروز از این میدان بیرون بیاید.

محور مقاومت با مقاومت تاریخی و خیره‌کننده خود در طول دو دهه گذشته از جنگ‌های چندگانه در یمن تا انتفاضه مسجد الاقصی، جنگ ۳۳ روزه، جنگ‌های متعدد علیه باریکه غزه، جنگ در سوریه و عراق و سپس یمن با محوریت ایرانی که سرتا پا تحریم شده بود، نقشه جهان را عوض کرد. از کنار این مساله به سادگی عبور نکنید، این موضوع بسیار مهم بوده و اهمیت بالایی دارد. 

کشورهای غربی و رسانه‌های آن نمی‌خواهند اجازه دهند مخاطب مستقل فکر کند، آزاد و رها فکر کند و درست تصمیم بگیرد، ما سال‌هاست در حال نبرد نابرابر هستیم اما پیروز این میدان بوده‌ایم و امروز هم در اوکراین در حال مچ انداختن با شیاطین هستیم.

https://roydadnaft.ir/19658کپی شد!